تعزیه، نمایشی آیینیست که روایتگر عشق، ایمان و وفاداری به اهل بیت (ع) است. هر حرکت، نغمه و کلامی، داستانی زنده از شجاعت و دلدادگی را در دلها جاری میکند. این هنر، فراتر از نمایش است؛ آیینیست که نسلها را به هم پیوند میدهد، موجی برخاسته از دل تاریخ که دلها را به تلاطم میاندازد.
در دل کوهستانهای خوانسار، روستایی با قدمتی بیش از ۳۰۰ سال نهفته است؛ قودجان. جایی که آیین تعزیه از اواسط دوره صفویه آغاز شده و هنوز پابرجاست. اینجا میزبان یکی از کهنترین و باشکوهترین تعزیههای ایران است؛ آیینی که هر سال در دهه پایانی ماه صفر، در حسینیه باشکوه حضرت ابوالفضل (ع) برپا میشود و هزاران دل عاشق را گرد هم میآورد.
هر شب، گوشهای از داستان اولیای خدا بر صحن تعزیه جان میگیرد، دل میسوزاند، اشک جاری میکند و چون شعلهای ماندگار در دلها به یادگار میماند. یکی از شبها، شب حضرت علیاکبر (ع) است؛ جوانی در میدان تعزیه میچرخد، رجز میخواند، میجنگد و در میانه نبرد، پدر را میخواند. صحنهای خلق میشود که قلبها را به تپش میاندازد و بغضها را میشکند.
یکی دیگر از روایتهای ماندگار این حسینیه، شهادت علی بن موسیالرضا (ع) است. نوای جانسوز تعزیهخوان در غربت غریب طوس، دلها را میلرزاند. قودجان تنها یک روستا نیست؛ اینجا تاریخ و ایمان با قدمتی دیرینه در کنار هم نفس میکشند. میراثی است که از دیروز تا امروز امتداد یافته و هنوز با شور و عشق مردم جاری است. قودجان، رودی خروشان است از مهر مردمان ایران به اهل بیت رسول(ص)؛ از چشمه عزای اباعبدالله(ع) جوشیده تا خودش را به دریای ظهور منجی عالم برساند.
همچون همه روضههای دیار، این تعزیه نیز شبی ویژه به نام «شب مزد» دارد؛ شبی که در پایان آیین برگزار میشود. آخرین شب، همه گرد هم میآیند و از مادر میخوانند و میگریند؛ آخرین اشکهای تعزیه بر کوچههای مدینه میچکد و صحنه را به یادگار میگذارد.
گروه چندرسانهای خبرگزاری ایکنا در ایام پایانی ماه صفر به روستای قودجان سفر کرد و روایت تصویری این آیین کهن را به ثبت رساند. در این گزارش، گفتوگوهایی با دو تن از تعزیهخوانان برجسته این دیار محمد رضایی و سیدحسن گلختمی قمصری انجام شد که هر یک از تجربهها و دلدادگیهای خود در این مسیر سخن گفتند. روایت اثر نیز با صدای گرم و پرطنین حامد مشکینی همراه شده تا حال و هوای این آیین دیرینه را به جان مخاطب نزدیکتر کند.
تصویربرداری و تدوین از حامد عبدلی
انتهای پیام